معرفی مقاله سینمای مسیحی به مثابه ی سینمای ملی
سینمای مسیحی به مثابه ی سینمای ملی
دانشجو: زینب خرمی شاد
مقاله ی"سینمای مسیحی به مثابه ی سینمای ملی" پروژه ای در رابطه با تاریخ ساخت فیلم های مسیحی در آمریکا است که هدف از آن ارائه ی یک برآورد، از رابطه ی بین صنعت فیلم آمریکا و استفاده از متون دینی می باشد. نویسنده، فیلم های ساخته شده توسط هالیوود و فیلمسازان نزدیک به آن (کسانی که محصولشان به علت در خور تماشای ملی بودن، اجازه ی انتشار یافته) را بررسی کرده است؛ و در این روند به تناقضی می پردازدکه فیلم ساز نشانه های باورهای دینی را با رفتار های اقتصادی و سرگرمی همگرا می سازد. همچنین عواقب این همگرایی را برای دین، هالیوود و شناخت انسان از جایگاه هر کدام در زندگی اجتماعی، بررسی می کند.
بعضی از بخش های این داستان همراه کردن فیلم و مسیحیت به لحاظ یک دین، به خوبی شناخته شده است اما هیچ بررسی ای که رابطه ی بین مسیحیت به عنوان یک روایت را با مسیحیت به مثابه یک نیروی اجتماعی بیان کند، در تاریخ ساخت فیلم های آمریکایی انجام نشده است. بیشتر تحقیقات مفید از خلاقیت مسیحی در زندگی اجتماعی آمریکایی معاصر تا پیش از این به روی رادیو و تلویزیون، ضبط موسیقی، و چاپ و نشر متمرکز شده است. این مطالعه بر روی فیلم متمرکز شده است زیرا از نظر تاریخی، صنعتی یکپارچه با قشری کم از تولید کنندگان بوده که برای ورود و پرداختن به مخاطبان ملی، سد اقتصادی بزرگی را در مقابل داشته است. اقتصاد فیلم یا به عبارت دیگر حکم مشارکت در گفتمان ملی در راه هایی است که امکان بازاریابی در چاپ و نشر را ندارد. به طور خلاصه، نویسنده در کتاب خود استدلال می کند که تاریخ صنعت فیلم در آمریکا شاید مقداری از طریق رابطه با مسیحیت در آمریکا گفته شده است. به طور غیر منتظره ممکن است، مسیحیت نیز به عنوان یک عنصر در محدوده ی زمانی معین در لحظات بحران سازمانی در صنعت فیلم آمریکایی به نظر برسد. همان طور که ویلیام یرکیو و رابرت پیرسون در تحقیقات خود از فیلم ویتاگراف، زندگی حضرت موسی (ع) (1910) نشان دادند که این فیلم مذهبی هم زمان با فیلم های روز تعطیل است و به منظور قدردانی برای خواسته های یکسان با یهودیان آمریکایی در زمانی که نیکلودین موفق شد نوعی واکنش های شدید شهری را در مخالفت با فیلم های موجود بین جوانان ایجاد کند، ساخته شده است. در سال 1915 دیوان عالی اوهایو تصمیم گرفت فیلم هنری تقلیدی است که شایستگی حمایت در برابر جلوگیری قبلی که توسط دو فیلم گریفس، تولد یک ملت (نتیجه فراخوانی رقم مسیح) و عدم تحمل (شامل یک توالی طولانی تعیین شده در زمان حضرت مسیح) رخ داده است را ندارد. به نظر می رسد زمانی که با صنعت فیلم آمریکایی مخالفت شد این صنعت توسط توانایی های خود در خرده فروشی ارزش های شهر در جایی که آن را نمی خواستند ساخته شد؛ به عبارت دیگر دین کمک کرد که نهضت فیلم در زندگی اجتماعی شهر های کوچک به همان عنوان که پیش از این در تنظیمات شهری داشته است، پذیرفته شود. شاید مهمتر از همه، داستان نصب و راه اندازی مکانیزم اعمال شده در سال 1934 برای کد تولید (سازمان خود سانسوری صنعتی فیلم) را می توان به این عنوان خواند که در آن مذهب راه حلی برای بحران سازمانی در صنعت فیلم بود. کد تولید، شکست نگرش پروتستان لیبرال به صنعت فیلم و پیروزی نزدیک شدن کاتولیک به مقررات متنی را نشان داد.
فایده دین برای هالیوود تا سال 1960 ادامه یافت و شکل جذاب دادن مطابق با کتاب مقدس یک محصول قابل اعتماد در زمانی است که مخاطبان به نصف کاهش یافتند و آن ها بین سال های 1958-1948 بودند. فیلم های دینی با نوآوری های تکنولوژیکی، ترکیبی ساخته شدند؛ به عنوان مثال در حوزه ی سینما، فرمت عریض که برای فریب مخاطبان بزرگسال طراحی شده بود در سال 1953 به نمایش ها برگشت و در فیلم های مذهبی لباس بلند و گشاد رواج یافت.
فیلم سازی مذهبی در آمریکا در نتیجه ی یک سنت طولانی است، که نسبتا برای اجازه دادن به تعدادی از زیرمجموعه های مختلف قابل توجه است: اقدام/سرگذشت تصاویر مذهبی مانند خم شدن متی (نویسنده انجیل متی) مبتنی بر مکاشفه، کد امگا (1999) و مجدو (2001)؛ موسیقی مسیحی مانند طلسم خدا (دیوید گرین، 1973) و عیسی مسیح، سوپراستار (نورمن جویسون 1973). فیلم زندگینامه عیسی مانند از آخور تا صلیب (سیدنی الکات، 1912)، شاه شاهان (نیکلاس ری، 1961)، بزرگترین داستان را همیشه می گفت (جورج استیونس، 1965)، و یوشع (جان پردی، 2002)؛ فیلم هنر مسیحی مانند آخرین وسوسه مسیح (مارتین اسکورسیزی 1988)، که ممکن است با فیلم های هنر اروپا که به کشف زندگی مذهبی و اعتقاد به راه های غیر متعارف می پردازد طبقه بندی شود، در امتداد خطوط پیر پائولو پازولینی انجیل به روایت متی (1964)، و سلام مریم ژان لوک گدار (1985)؛ و فیلم های مذهبی ژانر وحشت مانند بچه رزماری (رومن پولانسکی 1968)، جن گیر (ویلیام فریدکین 1973)، به نام تنها چند در حالی که مذهب دیدنی و جذابی از نوع بن هور است (فرد نیبلو 1925 و ویلیام وایلر 1959) ، و اشکال دیگر که به سختی قرار گرفته اند. علاوه بر این، فیلم های مذهبی به ژانرهای سکولار به طیف گسترده ای از روایت و کهن الگوی سبک رهبری تقسیم می شوند، به طوری که اگر علامت صلیب (دومیل 1933)، می گویند، خرس ها به کینگ کنگ نزدیک می شوند (1933)؛ مصائب مسیح مل گیبسون(2004)شبیه مجموعه ای از فیلم های غیر مسیحی است که در آن شخصیت های قهرمان، درد و رنج های جسمی غیر قابل تحملی را متحمل میشوند؛مثل فیلم های:مکس دیوانه، دلاور و یا ترمیناتور2.
تاریخچه ی مختصری از روابط هالیوود با فیلم های مذهبی وجود دارد که تا حدی فیلم ساز های مذهبی پیوستگی و گسستگی را در صنعت سنتی فیلم سازی خود بیشتر آشکار می کنند. همانطور که پیش از این بیان شد دین داران خارجی در جایی دیگر در طول تاریخ برای به دست آوردن منبر هالیوود امیدوار هستند و می خواهند از آن به عنوان بلندگویی برای بیان سخنان خود استفاده کنند.تاریخ مذهبی فیلم سازی می تواند پیچیده تر ازآن چیزی باشد که در اینجا توضیح داده شد؛اما منبع اصلی آن را باید در پروتستان ها جستجو کرد مانند فرقه ی متدیست ها که متوجه کاهش عضویت در این فرقه درسال های 1910تا1920 میان جوانان شدند. از ویژگی های فیلم سازی متدیست ها بهبود سخنرانی با کوتاه کردن آن است که چنین تلاش هایی در فیلم سازی مذهبی توسط گروه های مذهبی و گروه های بزرگتر خارج از جریان اصلی دیده می شود.