مطالعات دین و رسانه

فهم همدلانه، نقد منصفانه

مطالعات دین و رسانه

فهم همدلانه، نقد منصفانه

سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۰۰ ب.ظ

۰

رسانه های اجتماعی و دین

سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۰۰ ب.ظ

نقش رسانه ­های اجتماعی در دین: دیالوگ یا مکالمه

  ارائه دهنده: زینب شجاعیان                                

انسان موجودی اجتماعی است و فرهنگ از طریق الزامات و مکانیسم ویژه­ی خود،اخلاقیات انسانی را می­سازد، موجب نفوذ و رسوخ قوانین اجتماعی به ذهن انسان می­شود و حتی در بعضی موارد آن­ها را تبدیل به ناخودآگاه انسان می­کند. به این شیوه، انسان استاندارد در هر جامعه و تمدنی تولید شده، معیارهای اخلاقی و معیار ارزش گذاری خوب و بد تعریف شده، و نهایتا با قدرت در جامعه و ذهنیت افراد محقق می­شود.

فرهنگ نیز به نوبه­ی خود توسط منابعی مدیریت می­شود. منابع و ذخایر فرهنگی به ویژه دین، به تولید و بازتولید فرهنگ می­پردازند. اما در ارتباط با دین، تغییر فرایند ارزش­گذاری و تبدیل دین به فرهنگ در جوامع جز از طریق تبلیغات و رسانه امکان­پذیر نیست. متعاقبا، نوعی قیاس ارسطویی در ارتباط بین فرهنگ، رسانه­ی جدید و دین مطرح می­شود:

1. دین از طریق آگهی تبلیغاتی و رسانه به فرهنگ جوامع ورود پیدا می­کند.

2. رسانه­ها بی­طرف نیستند و تقاضاها و ماهیت خاص خود را دارند. بنابراین، فرایند انتقال دین  دین به جامعه را براساس درخواست ماهوی رسانه و تاثیر آن مدیریت می­کنند.

3. به همین دلیل، آگاهی یا ناآگاهی از رسانه­ها و دین ممکن است موجب شکل­گیری رسانه ای مذهبی یا مذهبی رسانه­ای شود.

ماهیت رسانه بر روش و کیفیت دین در فرهنگ تاثیر می­گذارد. فرضیه تبلیغات دینی این است که کالاهای فرهنگی در بازار فرهنگی به مشتری عرضه می­شود و منطق بازار براساس آزادی کالاهای فرهنگی، دسترسی به کالاها از یک طرف و توانایی انتخاب آزاد توسط افراد از طرف دیگر است. بر همین اساس، ما در مورد رابطه­ی دین و رسانه در دو الگوی سنتی و جدید بحث می­کنیم چرا که با توجه به فلسفه­ی تبلیغات، رابطه­ی معناداری بین آگهی تبلیغاتی دینی و رسانه­های تبلیغاتی وجود دارد.

توجه به ماهیت رسانه­های جدید برای تبلیغات دینی مورد بررسی قرار گرفته و ایده­های موافق و مخالف شکل گرفته­اند. دو رویکرد عمده را می­توان در اینجا در نظر گرفت؛ ملاحظات تاریخی و تاریخ ظهور رسانه­ها.

دیدگاه اول مربوط به غلبه بر الزامات رسانه­های مدرن و به اصطلاح ظهور "مذهب رسانه" است و در واقع، این یک نگاه منفی به مساله است. این دیدگاه به تعارض میان رسانه و دین معتقد است و اینکه دین موضوعی سنتی است و به گسترش دانش می­پردازد و باید برخوردی مشابه سایر موضوعات سنتی با آن داشت. اما رسانه­های مفهومی مدرن عملکردهای بسیار جدید و ناسازگاری هایی با دین دارد. از این منظر، رسانه نیز همچون مذهب به گسترش دانش می­پردازد و روابط انسانی را با محیط شکل می­دهد. بنابراین در رویکرد اول، رسانه در یک دنیای جدید مخالف دین و مذهب است و سعی می­کند جایگزین آن شود. دیدگاه دوم معتقد به ضرورت وجود رسانه­های مذهبی و امکان مذهبی بودن با استفاده از رسانه است و باور دارد که رابطه­ی نزدیکی بین رسانه و دین وجود دارد و رسانه در تثبیت تقوا و پارسایی در دوره­های مختلف و براساس تحقیقات متعدد موثر بوده است و رابطه­ی بین آن­ها به زمان­های خیلی دور برمی­گردد؛ زمانی که اولین حکایت­های اخلاقی و سنگ نوشته­ها پدیدار شدند. براساس این رویکرد، دین راه خود را در رسانه­های جدید دنبال می­کند و برای توسعه­ی فناوری­های جدید نیازی به تضعیف و یا تهدید دین نیست، اما باید دین نیز شانس حضور داشته باشد.

هرچند بسیاری می­گویند که نیازی نیست رسانه دین را پوشش دهد و این جنبه­ی مهمی از زندگی اجتماعی نیست، این باور بی­اساس است. برای گزارش دادن در مورد مذهب و دین نیازی مبرم وجود دارد. دین یکی از بنیادین­ترین راه­ها است که مردم از آن طریق خود را ابراز می­کنند و غالبا دین هسته­ی مرکزی نظام اعتقادی آن­هاست.

با وجود اینکه  وب سایت­ها به افراد اجازه­ی ورود به یک شبکه­ی دینی گسترده­تری را می­دهد اما ممکن است گروه­های مذهبی محلی را تضعیف کند. تعارض اینترنتی بین طرفداران فرقه­های مذهبی و هک کردن سایت­های بزرگ دو فرقه یکی از جنبه­های تعارض قدیمی در نقشی جدید است. این پدیده­های غیر عادی در کنار کاهش ارتباطات چهره به چهره­ی اجتماعی عاملی است که رهبران دینی معتقد به رویکرد دوم را نسبت به ضرورت مدیریت رسانه­های جدید همچون مدیریت تبلیغات سنتی، آگاه می­سازد .

برخی از رهبران دینی روز به روز از ایمان آوردن به فیس بوک ابراز نگرانی می­کنند. آن­ها نگران­اند که دین و معنویت به بیت­ها و پیام­های فوری تقلیل یافته است و چیزی شبیه حس واقعی جمع بودن و جنبه­های تجربی آداب دینی که بسیار اهمیت دارد در حال از دست رفتن است. آن­ها معتقدند رسانه­های اجتماعی ابزاری موثر برای جذب پیروان جدید و حفظ ارتباط آن­ها در همه زمان­ها است.

اما به گفته­ی نویسنده، رابطه­ی بین دین و رسانه نه طبق رویکرد اول غیر ممکن است و نه طبق رویکرد دوم قابل مدیریت. چرا که اطلاعات در زمان حال از مرزهای کنترل و ابزار مدیریت فراتر رفته است. مسلما، دین در رسانه­های مدرن شبیه ماده­ای سیال است که از غربال­های فرهنگی زیادی عبور می­کند و متوقف کردن آن با ایجاد محدودیت­ها فقط منجر به تغییر سرعت آن می­شود نه ماهیت آن.

امروزه در پس رسانه­های تعاملی و شبکه­های اجتماعی در راس، جریانی از ارتباطات دینی شکل گرفته و دلیل عمده­ی شکل­گیری آن عدم اعتماد به قدرت­های رسانه­ای است. فعال­ترین مخاطبان که امروزه جستجوگران اطلاعات نامیده می­شوند ارتباطات شخصی را برای رسیدن به جواب سوالاتشان ترجیح می­دهند.

اصطلاح رسانه­های اجتماعی اشاره به استفاده از فناوری­های سایت محور و قابل حمل برای تبدیل ارتباطات به گفتگویی تعاملی اشاره دارد. سایت­های جدید هر روز در فضای سایبر ظاهر می­شوند و اپلیکیشن­های جدید که در راه هستند باید در طرح کلی گروه­بندی­ها در نظر گرفته شوند. برای ایجاد طرح کلی دسته­بندی­ها و برای انجام این کار به شیوه­ای نظام­مند ما به تئوری­هایی که در حوزه­ی تحقیقات رسانه­ای (حضور اجتماعی و غنای رسانه) و فرایندهای اجتماعی (ارائه­ی خود، افشای خود) تکیه می­کنیم که دو عنصر کلیدی رسانه­های اجتماعی هستند. در مورد اجزای مربوط به رسانه در رسانه­های اجتماعی، نظریه حضور اجتماعی (Short, William, & Christie, 1979) می­گویند رسانه­ها در میزان حضور اجتماعی که از طریق آن­ها امکان دارد در ارتباط میان دو طرف بروز پیدا کند با همدیگر تفاوت دارند. این محققان حضور اجتماعی را تماس شنیداری، دیداری و فیزیکی قابل دستیابی تعریف می­کنند.

حضور اجتماعی متاثر از صمیمیت (ارتباط شخصی در مقابل ارتباط با واسطه) و فوریت رسانه (ناهمزمان در مقابل هم­زمان) است و دور از انتظار نیست که حضور اجتماعی در ارتباط با واسطه (مثلا مکالمه تلفنی) تا شخصی (مثلا بحث چهره به چهره) و در ارتباط غیر هم­زمان (مثلا ایمیل) تا هم­زمان (مثلا چت زنده) کمتر و پایین­تر است.

هرچه حضور اجتماعی بالاتر باشد تاثیری که طرفین ارتباط روی رفتار یکدیگر دارند نیز بیشتر می­شود. بنابراین، در یک طیف حضور اجتماعی، ابزار چهره به چهره بیشترین میزان حضور اجتماعی را دارد و ارتباط نوشتاری و متن محور کم­ترین میزان حضور اجتماعی را دارد.

نظریه توانگری رسانه­ها (Daft & Lengel, 1986) بر اساس این فرضیه است که هدف هر ارتباطی از بین بردن عدم شفافیت و کاهش عدم اطمینان است. این نظریه می­گوید که رسانه­ها براساس میزان توانگری که دارند با یکدیگر تفاوت دارند، یعنی به میزان اطلاعاتی که در یک فاصله­ی زمانی انتقال می­دهند و بنابراین برخی رسانه­ها از برخی دیگر در حل ابهام و به اطمینان رساندن موثرتر هستند. با به­کارگیری این نظریه­ها در زمینه رسانه­های اجتماعی، ما فرض می­کنیم که یک دسته بندی اولیه را می­توان براساس نظریه­های توانگری رسانه و میزان حضور اجتماعی ارائه کرد.

با توجه به بعد اجتماعی رسانه­های اجتماعی، مفهوم "ارائه­ی خود" می­گوید که در هر نوع تعامل اجتماعی، افراد تمایل دارند تاثیری که دیگران از ایشان می­پذیرند را کنترل کنند (Goffman, 1959). از یک طرف، این کار با هدف تاثیرگذاری بر دیگران برای کسب پاداش صورت می­گیرد (مثلا تاثیر مثبتی بر خانواده­ی همسر آینده گذاشتن) و از طرف دیگر، این کار متاثر از میل به ساختن تصوری است که همگام با هویت شخصی فرد است (مثلا پوشیدن یک لباس مد روز برای جوان و به­روز به نظر رسیدن). هدف اصلی افراد از ایجاد یک وبلاگ شخصی، به عنوان مثال، میل به ارائه خودشان در فضای سایبر است (Schau & Gilly, 2003).

تاریخچه­ی گفتگوهای بین ادیانی به قدمت خود ادیان است. تاریخ مثال­های متعددی از توافق­ها و گفتگوهای بین ادیانی در طول سالیان را ضبط کرده است. با وابستگی فزاینده­ی کشورها به یکدیگر در نتیجه­ی جهانی شدن، گسترش مهاجرت موجب تعاملات و اصطکاک بیشتر بین فرهنگ­های مختلف و ادیان مختلف شد. در نتیجه دولت­های بین­المللی نیاز به درک حساسیت­های دینی را به عنوان راهی برای حفظ روابط بین­المللی با کشورهای دیگر دریافتند. گفتگوی بین ادیان فقط موجب تشدید و تقویت اعتقادات خودمان نمی­شود بلکه می­توان سایر مذاهب را مشاهده کرد و مذهب دیگری را درک کرد و مورد احترام قرار داد.

هدف اصلی مکالمه فقط تبادل نظرات است که می­تواند دانشی جدید در مورد یکدیگر را موجب شود و غیررسمی است. برعکس مکالمه، گفتگو بین دو گروه یا دو کشوری اتفاق می­افتد که آماده­ی صحبت در مورد موضوع مشخصی هستند. هر چند نمی­توانیم بگوییم که به نتیجه­ی مشابهی می­رسند و یا حتی نظر طرف مقابل را تایید می­کنند، اما می­دانیم که هدف اصلی آن­ها حل مشکلی و یا پایان دادن به اختلافی است. هم­چنین، می­دانیم که طرفین در دیالوگ اطلاعات کافی در مورد طرف مقابل دارند. (باید اشاره کرد که در هر دوی مکالمه و گفت و گو، طرفین در سطح ارتباطاتی مشابهی هستند و بین آن­ها و خطبه که ارتباطی یک سویه است تفاوت وجود دارد).

آنچه در رسانه­های اجتماعی رخ می­دهد و مشارکت در آن بالاست از جنس مکالمه و در سطحی پایین­تر از دیالوگ است. البته این بدان معنا نیست که دانش مشارکت کنندگان در رسانه­ها کافی نیست، اما تفاوت عمده مربوط به هدف تعامل است. در واقع، آنچه توجه افراد را جلب می­کند تا در بحث­های مربوط به مسائل دینی در رسانه­ها شرکت کنند، معرفی کردن خودشان به دیگران است و کسب اطلاعات بیشتر و دیدگاهی وسیع­تر به ادیان دیگران است.

دکتر محمد جواد لاریجانی،دین برگرفته از فرهنگ را عامل دور شدن از ریشه­های یکسان می­داند و می­گوید: من گروه­های زیادی از مردم را می­بینم که ناخودآگاه دینشان فرهنگی است. او دو راه حل برای این مشکل ارائه می­کند: راه اول پذیرفتن دین فرهنگی فعلی است و ادامه دادن تا پایان راه. راه دوم جستجوی فرقه­های مختلف برای رسیدن به دین حقیقی و به دور از ظواهر فرهنگی است. اما به گفته­ی او روش اول نه تنها راحت نیست بلکه نوعی دروغ گفتن به خود است و برای همین باید به دنبال دین حقیقی و مطابق با ویژگی­های درونی انسانی گشت. در توضیح ویژگی­های راه حل دوم، او معتقد است رسیدن به مفاهیم اساسی و به اشتراک گذاشتن این مفاهیم در گفتگوی بین ادیان امکان­پذیر است. بنابراین، مکالمات بین ادیانی در همه سطوح قابل ملاحظه­اند. هدف از مکالمه کسب آگاهی و شناخت است یا رسیدن به مشترکات و صلح جهانی که پایه­ی گفتگو را شکل می­دهد.

هر چند جریانات دینی تاثیری بر شکل­گیری گفتگوهای بین ادیانی در رسانه­های اجتماعی نداشته است، اما مثل سایر مواردی که اساسا برای چنین مکالماتی طراحی شده است، کنترل و مصادره­ی آن­ها غیرممکن است. با وجود اینکه عدم توافق بهانه­ی اصلی گفتگوهای بیت ادیان و در مکالمات رسانه­های اجتماعی است، هر کجا بحث در مورد اعتقادات منجر به مخالفت می­شود ما شاهد قطع شدن ارتباطات هستیم. به این دلیل، در این ارتباطات، هدف تغییر دیدگاه­ها و اعتقادات نیست بلکه از یک طرف، به نوعی تعریف ما از خودمان است و از طرف دیگر، آگاهی بیشتر از طرف مقابل است.

اگر معانی مشترک برای طرفین ارتباطات مثل هر رابطه­ای وجود نداشته باشند این روند ادامه پیدا نمی­کند. اگرچه، نمی­توان منکر عدم وجود رابطه­ای بین رسانه­ها و سایر رسانه­های اجتماعی که معطوف به دین بوده و برای جواب دادن به مشکلات  دینی طراحی شده­اند، باشیم. کاربرد رسانه­ها عموما دوسویه است. این یعنی فرد گاها ناگزیر برای یافتن جواب سوال­هایی که در رسانه­های اجتماعی غیر-دینی از او ­پرسیده می­شود به وب­سایت­های دینی مراجعه می­کند.

بنابراین، روشن است که ارتباطات دینی نه تنها وفاداری فرد را به دین کاهش نمی­دهد بلکه نوعی آگاهی دینی را به وجود می­آورد و زمینه را فراهم می­کند برای رسیدن به آنچه دکتر لاریجانی دین حقیقی و غیرفرهنگی می­نامد از طریق پرسیدن سوالاتی که قبلا با آن­ها مواجه نشده بود و سعی می­کند به یک جواب منطقی به آن­ها برسد.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۱۴

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی