معرفی مقاله«دین و ارتباطات مدرن»
دین و ارتباطات مدرن
ارائه دهنده: فرزانه نادرپور
تحقیقات نشان می دهد که اکنون در حال حاضر اینترنت در حال تبدیل شدن به کالا در زندگی مذهبی جوانان است به طوری که برای جوانان مسلمان اینترنت و دیگر رسانه های مدرن وسیله ای مهم تلقی می شود و همواره سعی بر این است که میان زندگی خود و این وسایل سازگاری ایجاد کند.
از آن جا که سیستم مذهبی ارتباطات در عصر وحی، سلسله مراتبی، موحد و معتبر بوده است اما نظام ارتباطی و عملکرد ها در فضای رسانه ای جدید، اکثرا افقی بوده است تا عمودی، متنوع و قطعه قطعه است تا موحد وواحد.فضای رسانه ای جدید تقسیم شده است تا متمرکز.علاوه بر این اعتبار هر پیام در این فضا تغییر پذیر است.البته رشد این میزان از تنوعات در نظام جهانی ارتباطی بی ثباتی های فراوانی را ایجاد کرده است. در ساختار رسمی از جمله اسلام اعمال و اعتقادات مذهبی و سرچشمه های قدرت متنوعی وجود داشته است چرا که هر روحانی و معلمی این قدرت را دارد که برای راهبری اجتماعات محلی فتوا صادر کند.در حالی که در عصر جدید ، رسانه های جدید کانال و شبکه های متعددی را در دسترس قرار می دهد که می توان به وسیله آن برهان ها و استدلال هایی را در مورد دین بیان کرد و اثر متقابل آن را هم می توان مشاهده کرد.رسانه های جدید روابط گفتمانی را در دسترس قرار می دهد از طریق وبلاگ ها و جوانان مسلمان برای کسب اطلاعات به سراغ این سایت ها و کانال ها می روند.
همان گونه که در جامعه سنتی، حقوق، مبتنی بر دین بوده، در جامعه مدرن نیز حقوق در وضع و حفاظت از خود، شدیداً نیازمند به دین است و علی رغم ادعا، عقلانیت، کافی نیست. اخلاق نیز به عنوان یکی از نیازهای اساسی جهان معاصر به دین نیازمند است. دین در عقلانیت و معنا بخشی به اصول اخلاقی، شناسایی برخی اصول اخلاقی و حمایت و پشتیبانی از آنها نقش مهمی را ایفا می نماید. تأثیرپذیری عقل عملی از امیال و خواست های انسان، روشن شدن پی آمدهای مخرب سلطه عقلانیت ابزاری، مجهول بودن انسان و حیات اجتماعی او، نادیده انگاشتن اثرات مستقیم و غیرمستقیم دین در شکل دادن به ابعاد مثبت تمدن مدرن و نادیده انگاشتن حیات واقعی انسان و تقلیل زندگی به حیات مادی، برخی از دلایل است که ضعف عقلانیت مدرن را در سامان دادن زندگی انسان در عرصه های مختلف از جمله حقوق و اخلاق، احراز می نماید.در ارتباط با ویژگی های جامعه مدرن، مطالب زیادی بیان شده است. از نظر پیروان روشنگری، مهم ترین خصوصیت جهان مدرن، عقلانیت و خردگرایی است. چنان که ماکس وبر، »عقلانیت« را مهم ترین ویژگی جامعه مدرن معرفی نموده است.] عقلانیت مورد نظر وبر، عقلانیت ابزاری است؛ عقلانیتی که بی اعتمادی به سنت ها، بی اعتمادی نسبت به شرایع آسمانی در جامعه سازی، اعتقاد به خودبسندگی انسان، اعتقاد به خودبسندگی عقل و اعتقاد به نقش ابزاری عقل از مهم ترین خصوصیات آن شمرده می شود.از نظر وبر، عقلانیت خود بنیاد در سه عرصه «ساختار اجتماعی»، «اندیشه و خرد»، و «فرهنگ» تحقق می یابد و انسان را از امور دیگر مانند دین، بی نیاز می سازد. مسئله ای که در این ارتباط، مطرح می شود این است که از یک سو انتظار می رفت مطابق با اعتقاد پیروان روشنگری، دین باید حداقل از عرصه حیات اجتماعی کنار می رفت و از طرف دیگر پس از سلطه یک دوران طولانی عقلانیت، گرایش شدید به سمت دین در جامعه مدرن دیده می شود. برای مثال از نظر برگر، نادیده انگاشتن نقش دین در تحلیل مسائل جهان معاصر، خطای غیر قابل بخشش است.
درباره جایگاه دین در دنیای مدرن به طور کلی، دو دیدگاه کلان وجود دارد: یکی نگاه سنّتگرایانه و دیگری نگاه تجدّدگرایانه. سنّتگرایان در برابر موج تجدّدخواهی به اشکال گوناگون در ادوار تاریخ، موضع انتقادی اتخاذ کرده و آن را به مثابه تهدیدی علیه هویّت دینی و فرهنگی خود تلقّی نمودهاند؛ ولی نمیتوان گفت: موضع سنّت گرایان همواره در برابر تجدّد طلبان یکسان بوده است، بلکه در طول تاریخ مواجهه دین و سنّت، با طیفهای گوناگونی از سنّتگرایان و تجدّدگرایان مواجهیم. در یک نگاه کلی، میتوان طیفهای سنّتگرایان و تجدّدطلبان را در چهار گروه عمده تقسیمبندی کرد:
الف. سنّتگرایان افراطی و بنیادگرا؛ ب. سنّتگرایان میانه رو؛ ج. تجدّدگرایان افراطی؛ د. تجدّدگرایان میانه رو.
با این وصف، اصل مواجهه و چالش دین و مدرنیته امری جدّی و غیرقابل انکار است؛ زیرا این مسئله هم از نظر تاریخی، یک مسئله عینی و تاریخی به شمار میرود، و هم از جنبه نظری مورد چالش و نزاع دین داران و تجدّدگرایان است.
یکی از روشن فکران معاصر مواجهه دین و سنّت را اجتناب ناپذیر و آن را معضلی مهم فراروی جامعه دینداران دانسته است. وی چهارگونه مواجهه میان دین و مدرنیته ترسیم میکند:
اول مواجهه در ساحت نظر و عمل و رقابت در میدان علم و عمل؛
دوم بازخوانی و تفسیرهای تازه از دین؛ روشنفکران دینی بر ضرورت نوسازی معرفت دینی و بازسازی دین تأکید میکنند و میکوشند تا دین را هماهنگ با دستاوردهای جدید معرفی نمایند و با مدد گرفتن از فرضیات علمی و غیردینی و فتح باب اجتهاد و تفسیرهای عقلانی دین، به تطبیق آموزههای دینی با فرضیات علمی بپردازند.
سوم رجعت به خلوص پیشین دین و سنّت و کشیدن خط بطلان بر مدرنیته و مبانی و دستاوردهای آن؛ که در این چالشِ دین با مدرنیته، به حقانیت مطلق دین حکم میدهند. این رجعت به سنّت یا بنیادگرایی، میتواند اشکال و مظاهر گوناگونی داشته باشد که به طور کلی، میتوان گفت: این جهتگیریها یا فعّالند و یا منفعلانه..
چهارم شکلگیری انواع نوآوریها و بدعتها و تأویلها؛ در این مرحله، قرائتهای گوناگون دینی با رهیافتها و مبانی گوناگون شروع به بروز و ظهور و خودنمایی میکند. به هر حال، تجدّدگرایان مؤلّفههای بنیادین تمدن جدید و الزامات آن را پذیرفتهاند و هیچ مانعی را در برابر خود برنمیتابند؛ حتی در برخی موارد، دین را مانع تجدّد و مقتضیات آن میشمارند. در مقابل، سنّت گرایان، مبانی و اهداف و غایات مدرنیته و الزامات آن را نمیپذیرند ولی در بسیاری از موارد، از دستاورد های علمی و ابزاری مدرنیته استقبال و استفاده میکنند.
نکته:لازم به ذکر است که بنده از مقاله ای با عنوان «دین در دنیای مدرن» استفاده کرده ام.