مطالعات دین و رسانه

فهم همدلانه، نقد منصفانه

مطالعات دین و رسانه

فهم همدلانه، نقد منصفانه

سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۵۱ ب.ظ

۰

معرفی مقاله سلطه مذهب و رسانه های جدید

سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۵۱ ب.ظ

سلطه مذهب و رسانه های جدید

ارائه دهنده: هانیه کلهر

دریافت مقاله

آنچه این مقاله مطرح می کند سلطه ای است که مذهب بر تمام ارکان جامعه دارد. رسانه نیز یکی از همین ارکان است و این مقاله به بررسی تاثیر مذهب بر این رکن، که رکن چهارم دموکراسی خوانده می شود، می پردازد. در ابتدای مطلب اشاره ای به یک مذهب به طور خاص نشده است بلکه از تمامی مذاهب صحبت به میان آمده است. البته نویسنده در همان سطرهای ابتدایی نتیجه گیری نهایی خود را انجام داده و اظهار می کند که مجاری سیاسی و مذهبی به راحتی نمی توانند بر همه انواع رسانه ها تسلط یابند و آن ها را کنترل نمایند.

در ادامه مقاله ادیانی -اعم از اسلام، یهودیت و ادیان ابراهیمی- به طور خاص مطرح شده اند و اطلاعاتی از تقابل میان این ادیان و رسانه ها ارائه شده است. در بخش نتیجه گیری آنچه محور بحث قرار می گیرد دین اسلام و تاثیر متقابل رسانه و اسلام از یکدیگر است که در تیتر آن آمده است: «بازارهای دینی و چالش قدرت. در این قسمت است که بحث بر دین اسلام متمرکز شده، پرسش اساسی نویسنده مطرح می شود و نتیجه گیری در سه پاسخی که وی به سوال خویش می دهد، خلاصه می گردد.

نویسنده بر این اعتقاد است که سلطه رسانه ای در دین اسلام از ابتدا در دست چاپ بوده است و در عصر کنونی که رسانه های نوین مجال حضور یافته اند رسانه های چاپ محور به طور مستقیم و غیرمستقیم با رسانه های جدید چالش داشته اند. این رسانه ها قدرت های رقیبی هستند که قصد دارند در تفسیر هنجارهای مشروع و قانونی از یکدیگر پیشی بگیرند و به موازات اینکه یکی از رقبا، یعنی رسانه های چاپ محور،‌ به چالش کشیده می شوند اسلام را هرچه بیشتر به سمت تبدیل شدن به یک دین ارتجاعی که دارای رویکردهای بنیادگرایی است سوق می دهند. در این قسمت نویسنده بنیادگرایی را ناسازگار با دستورات و مقدمات متداول و متعارف دین اسلام معرفی کرده و اسلام را در ستیز با آن می داند.

آنچه با پیشرفت هرروزه تکنولوژی شاهد هستیم ظهور رسانه های جدید در سراسر جهان است که تمامی جوامع و همه فرهنگ ها و مذاهب را متاثر از خویش می سازد. این رسانه های جدید به عنوان رقیب پیشینیان خود ظهور می یابند و پا به عرصه رقابت می گذارند. این رقابت های تنگاتنگ می تواند پیامدهای متعدد و متنوعی داشته باشد. می تواند همان طور که گفته شد به بنیادگرایی دامن بزند و از طرف دیگر می تواند به یک وضعیت بحرانی منجر شود. چنانچه امروزه در وبسایت های مذاهب مختلف دین اسلام می بینیم. وبسایت هایی که در فرهنگ سکولار به منظور هدایت افراد به دین مورد استفاده قرار می گیرد، به عقیده نویسنده در جهان اسلام وضعیت بحرانی پیدا کرده است. تا جایی که حتی به جای کارکرد مفید، تبعات زیان باری در پی داشته است.

در ادامه، نویسنده پرسش اساسی خود را مطرح می سازد: «اصلی ترین تغییر اجتماعی که عامل ایجاد چالش برای قدرت شده است،کدام است؟» و در ادامه برای آن سه پاسخ مطرح می کند. نخستین تغییر اجتماعی که منجر به پیش آمدن چنین چالشی شده است، گسترش آموزش همگانی و سوادی است که با قرار گرفتن در کنار عامل مهمی به نام ارتباطات جمعی، سیستمی از افکار و اندیشه های اسلامی را تولید و ترویج می کند. این نحوه ترویج و نشر عقاید دینی از گذشته تا کنون تحول یافته است. در گذشته عقاید به مدد رساله های چاپی، کتاب های موعظه و تعالیم مذهبی نشر می یافتند و شکل همگانی تری داشتند.

اما امروزه این امر به نسبت شخصی تر شده است. به طوری که دستورات دینی از طریق رسانه های نوین به افراد و پیروان ادیان عرضه می شود، اما نه الزاما به شکل عمومی و همگانی، در نهایت نیز نتیجه گیری کردن و اتخاذ تصمیم نهایی خودآگاه تر از قبل شده است. در این سیستم، اختیار از دست منابع سنتی قدرت خارج شده و به نخبگانی که نویسنده آن ها را به دو دسته نومادیک(کوچ نشین) و دیاسپوریک(پراکنده) سپرده شده است. خروج قدرت از چنگ نخبگان سنتی انحاء و اشکال ترویج دینی را تغییر داده است.

دوم، رشد سواد و ضرورت دستیابی به بازار جهانی برای متون اسلامی معرفی شده است. این عامل منجر به گسترش دستیابی عموم به متون چاپی و سایت های مذهبی شد و همچنین افزایش تفاسیر و گسترش مفسران را در پی داشت. به موازات این افزایش، رقابت جدی بر سر این موضوع در می گیرد که «چه کسی حق صحبت برای اسلام و درباره اسلام دارد؟» و نتیجه نهایی این می شود که مفسران اسلامی در دو جبهه مخالف قرار می گیرند: بنیادگرایان دینی از یک سو و روشنفکران دینی از سوی دیگر.

بنیادگرایان که عموما دانش آموخته مساجد، حوزه ها و مدارس دینی هستند و قدرت شان را از طریق فتوا دادن در باب موضوعات مختلف کسب کرده اند و روشنفکران که بنا بر ادعای نویسنده به جای آن که رشدیافته در مدارس دینی و سنتی باشند، استعدادهای ذهنی موسسات سکولار هستند. نقطه اشتراک هر دو دسته این مفسران مطالبه قدرت است. دسته اول در پی حفظ قدرتی هستند که سال هاست در اختیار دارند و دسته دوم به دنبال به چنگ آوردن قدرت اند.

سومین عامل مطرح شده توسط نویسنده، رقابت میان علمای قدیمی و روشنفکران امروزی است که نحوه کنترل ایدئولوژی اسلامی را تعیین می کنند. این عامل که کمتر توسط نویسنده توضیح داده شده است بر این امر دلالت دارد که اگر پیش از این کنترل ایدئولوژی های اسلامی در دست اعراب بوده است، اکنون همه مسلمانان در هر کشوری که هستند و به هر زبانی که سخن می گویند قادر به اندیشیدن درباره ایدئولوژی های اسلام و تصمیم گیری در باب پذیرش و رد آن هستند. آنچه مهم ترین تاثیر را بر اسلام دارد همین قدرت یافتن تمام مسلمانان در جهت پیشبرد اسلام در فرایند جهانی شدنی است که اکنون در آن واقع شده است. نویسنده در این زمینه با آوردن مثالی از کشور اندونزی(که بیشترین جمعیت مسلمان را داراست) اظهار می کند: «اکنون اسلامِ جنوب شرقی آسیا به طور روزافزونی نقش خود را در فرایند جهانی شدن اسلام ایفا می کند.»

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی